اختلال هراس
اختلال هراس – نام خود را از خدای اسطوره ای “پان” گرفته است. پان که به عنوان موجودی با پای بز و سر انسان به تصویر کشیده شده است، همچنین عاشق شیطنت و سرگرمی است.
در حالی که همه موجودات جنگل در حال استراحت و خواب آرام هستند، ناگهان ظاهر می شود و سروصدا ایجاد می کند و آنها را می ترساند و از هیجان فرار می کنند.
از آنجایی که این ترس و هیجان ناگهانی در افرادی که از بیماری روانپزشکی مورد بحث ما رنج میبرند نیز رخ میدهد، بر اساس شباهت این دو موقعیت، اصطلاح «حمله پانیک» شروع به استفاده از آن کرده است.
به هر حال، من می خواهم یک سوء تفاهم رایج را اصلاح کنم. حملات پانیک به خودی خود یک بیماری نیست. مجموعه ای از علائم شامل 13 علامت است.
از جمله:
- تپش قلب
- تعریق
- تکان دادن
- تنگی نفس یا احساس خفگی
- تنگی نفس
- درد قفسه سینه
- حالت تهوع یا درد شکم
- احساس سرگیجه یا ضعف
- درک محیط به عنوان غیر واقعی یا احساس بیگانگی شدید
- ترس از دست دادن کنترل یا دیوانه شدن
- ترس از مرگ
- بی حسی و گزگز
- لرز یا گرگرفتگی
وضعیتی که در آن حداقل 4 یا بیشتر از این 13 علامت در عرض 10 دقیقه به بالاترین حد خود برسد، “حمله پانیک” نامیده می شود.
مطالعات نشان داده است که از هر صد نفر تقریباً 6 نفر در طول زندگی خود یک بار دچار حمله پانیک شده اند.
اما برای اینکه این یک بیماری روانپزشکی تلقی شود و نیاز به تصمیم گیری در مورد نیاز به درمان باشد، حملات پانیک باید مکرر باشد (مثلاً 3 حمله در 3 هفته) و فرد باید به شدت نگران عود این وضعیت باشد.
و سعی کنید اقدامات “خود” را برای جلوگیری از تکرار آن انجام دهید.
اگر حملات پانیک این ویژگی ها را کسب کرده باشد، می توان در مورد «اختلال پانیک» صحبت کرد که یک بیماری روانپزشکی است.
تخمین زده می شود که از هر صد نفر 3 یا 4 نفر از اختلال هراس رنج می برند. این یک بیماری نسبتاً شایع است.
اگرچه ممکن است در هر سنی رخ دهد، اما بیشتر در دهه 20 سالگی رخ می دهد. حمله پانیک، که علامت اصلی اختلال پانیک است، در واقع می تواند به عنوان یک واکنش هشدار ناگهانی در نظر گرفته شود.
هر فردی در مواجهه با یک موقعیت استرس زا یا ترسناک واکنش مشابهی نشان می دهد.
به عنوان مثال، بیایید به آنچه در هنگام راه رفتن در خیابانی متروک در شب ناگهان با سگی که پارس می کند، تجربه می کنیم… تپش قلب، تنفس سریع، احساس ترس شدید، سرگیجه، خشکی دهان، احساس نیاز به رفتن توالت، عرق سرد و…
- مهار برای هوش مصنوعی
- آیا هوش مصنوعی بازار کار را در دست گرفته است؟
- بازگشت سلامت مغز از طریق علم تغذیه
- پیشرفت ذرات نوری می تواند نمایشگرها را برای همیشه تغییر دهد
- چهارراه عصبی: رمزگشایی رشد مغز
اگرچه ممکن است در نگاه اول شگفتانگیز به نظر برسد، اما شباهتهای زیادی بین آنچه در هنگام تعقیب سگ تجربه میشود و حمله پانیک وجود دارد.
با این حال، در حالی که یک علت و تهدید واضح در یک (یک سگ پرخاشگر) وجود دارد، همیشه یک علت واضح در حمله پانیک وجود ندارد، یا این علت به دلیل عود یک رویداد استرس زا در گذشته فردی بیمار مبتلا به حمله پانیک است.
که در واقع برای بسیاری از افراد استرس ایجاد نمی کند یا نگرانی از عود آن وجود ندارد.
بنابراین می توان گفت که علت حملات پانیک، اختلال در عملکرد سیستم هشدار است که در هر فردی وجود دارد یا آستانه آلارم بسیار پایین است.
برخی از مناطق در مغز ما وجود دارند که این واکنش هشدار دهنده را واسطه می کنند (سیستم لیمبیک، آمیگدال و غیره).
از نظر بیولوژیکی مشخص شده است که آستانه ماشه این مناطق در برخی افراد پایین است.
با این حال، همه افراد مبتلا به این گرایش دچار اختلال هراس نمی شوند و شخصیت ممکن است عاملی باشد که ظهور این بیماری را تسهیل یا پیچیده کند.
به عنوان مثال، اگر والدین بیش از حد نگرش محافظتی و کنترلی داشته باشند، اعتماد به نفس کودک را به تأخیر می اندازد یا مانع از آن می شود و به همین ترتیب، اتفاقاتی که در خانواده رخ می دهد همیشه بدبینانه و بدبینانه تفسیر می شود – مثلاً تفکر.
ممکن است کسی که دیر به خانه میآید تصادف کرده باشد – کودک ممکن است چنین رفتاری داشته باشد.
ممکن است با تبدیل شدن به عادت فکر کردن باعث ایجاد اختلال هراس شود.
در اختلال هراس، الگوهای فکری بدبینانه خودکار وجود دارد، همه چیز به بد نسبت داده می شود، به این می گویند تفکر فاجعه آمیز.
مثلا اگر وسط اتوبوس بنشینم و اتوبوس پر باشد، اگر مجبور شوم یکدفعه پیاده شوم، نمی توانم پیاده شوم و داخل شلوارم می ریزم…
به دلیل این طرز تفکر بدبینانه و تفسیرهای نادرست، بیماران مبتلا به اختلال هراس تمایل دارند علل بیماری خود را به مکان ها یا رویدادهای دیگر نسبت دهند.
به عنوان مثال، خانم خانهداری که برای خرید به بازار رفته بود، به دلیل اینکه هنگام خرید در بازار دچار حمله پانیک شده بود، دفعه بعد نمیخواهد به بازار برود، زیرا به گفته خودش، حمله وحشت به دلیل رفتن او به بازار اتفاق افتاده است.
یا فردی که در مترو دچار حمله پانیک شده است دیگر نمی تواند سوار مترو شود زیرا به تعبیر او زیرزمینی می رود ورود باعث حمله وحشت زدگی شد.
با این حال، علل بیماری بسیار متفاوت است و چنین تفسیرهای نادرستی به تدریج بیماری را تشدید می کند.
برخی از بیماران مبتلا به بیماری شدید، هر رویدادی را که ممکن است در خارج از خانه رخ دهد با حمله پانیک مرتبط میدانند و حتی نمیتوانند از خانه خارج شوند.
بدبینی، تصور عدم بهبودی از بیماری، ناراحتی و تنهایی در بیمارانی رخ می دهد که از حمایت روانپزشکی برخوردار نیستند و زندگی روزمره آنها به دلیل بیماری آنها به طور فزاینده ای دشوار می شود.
افسردگی نیز تقریباً در نیمی از بیماران مبتلا به اختلال هراس درمان نشده رخ می دهد و وضعیت بیمار را پیچیده تر می کند.
خوددرمانی و استفاده از الکل برای تسکین ناراحتی رفتارهایی هستند که اغلب در اختلال هراس رخ می دهند.
اعتیاد به الکل در 20 درصد از این بیماران دیده می شود.
همانطور که سعی کردم خلاصه کنم، اختلال هراس یک مشکل بهداشتی بسیار شایع و مهم است که کیفیت زندگی را مختل می کند و می تواند به بسیاری از موارد منفی دیگر منجر شود.
با این حال، نکته خوشحال کننده این است که یکی از بیماری هایی است که بیشترین پاسخ را به درمان در روانپزشکی می دهد.
دارو یا روان درمانی به تنهایی در درمان کافی نیستند، این دو با هم به طور کلی نتایج بهتری می دهند.
در درمان دارویی از داروها برای افزایش سطح هورمونی به نام سروتونین در مغز استفاده می شود.
معلوم است که افزایش سطح سروتونین باعث کاهش پریشانی و اضطراب فرد می شود و اضطراب او را تسکین می دهد و احساس انرژی و شادی بیشتری در او ایجاد می کند.
برخلاف تصور غلط، چنین داروهایی اثر اعتیادآور ندارند. در روان درمانی از روش های رفتاری-شناختی استفاده می شود.
هدف آن این است که فرد الگوهای فکری خودکار ذکر شده در بالا را بشناسد و به بی معنی بودن آنها پی ببرد و به جای آن افکار سالم تری ایجاد کند.
مثلاً هر فردی که وسط اتوبوس می نشیند شلوارش را نمی پوشد یا سوار شدن به مترو باعث خفگی نمی شود.
برنامه ای برای بیمارانی ایجاد می شود که نمی توانند از خانه خارج شوند، اتوبوس سوار شوند یا وارد محیط های شلوغ شوند.
و بیمار کممشکلترین کار را برای خود انتخاب میکند – مثلاً رفتن به خواربارفروشی – و سختترین را.
او موقعیتها را تعیین میکند – مثلاً با کشتی به کیش میرود – و شروع به انجام آنها میکند.
از سخت ترین، البته زیر نظر پزشک. مگر اینکه مرحله خاصی را به راحتی پشت سر بگذارید – برای مثال اگر رفتن از بوکا به کوناک با اتوبوس همچنان مشکل ایجاد کند – نمی توانید به مرحله بعدی بروید.
با این درمان دارویی و مداخلات روان درمانی، 50 درصد از بیماران مبتلا به اختلال هراس به طور کامل بهبود می یابند، تقریباً 40 درصد علائم بسیار کمی از خود نشان می دهند و می توانند به طور طبیعی به زندگی خود ادامه دهند، اما اکثریت از درمان بهره ای نمی برند.
به طور کلی می توان تا 90 درصد موفقیت در درمان به دست آورد.
به همین دلیل، افرادی که علائم اختلال هراس را نشان می دهند، نباید سعی کنند خود را با اطلاعات یا روش های شنیداری درمان کنند، به دلیل خاصیت تسکین دهنده اضطراب از الکل و مواد مشابه دوری کنند و به برخی از روش های غیر دارویی متوسل نشوند.
معلمان، مدیتیشن ماورایی، هیپنوتیزم و طب سوزنی که توسط دستان بیصلاحیت اعمال میشود و…) کمک گرفتن از روانپزشک در اسرع وقت مزایای بیپایانی در درمان هر چه سریعتر و صحیح بیماری خواهد داشت.